باز عصر جمعه شد، گاه وعده ظهور

 

باز عصر جمعه شد، گاه وعده ظهور
چشم‏های منتظر، جاده‏های بی‏عبور
باز در سکوت محض، آه می‏کشم تو را
بغض‏های کهنه را، باز می‏کنم مرور
آه پشت این غروب، شب نشسته در کمین
رجعتی دوباره کن، ای طلایه‏دار نور
کی به یمن مقدمت می‏رسد بهار عشق
فصل سبز عاطفه، فصل شادی و سرور
با تو رفت از این دیار، هرچه نام عشق داشت
باز با نگاه تو عشق می‏کند ظهور
می‏وزد نسیم عشق، از دیار آفتاب
می‏رسد سوار سبز، از کرانه‏های دور

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد